English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6476 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i am not made of salt U مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the tree sheltered us fromrain U درخت مارا ازباران پناه داد
i am pushed for money U هستم
am U هستم
I'm U من هستم
i feel U گرسنه هستم
we owe him for his services U خدمات او هستم
I'm your age. U من هم سن شما هستم.
I'm thirsty. من تشنه هستم.
I'm hungry. من گرسنه هستم.
iam d. to go U ارزومندرفتن هستم
i am under obligation to him U من ممنون او هستم
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
i have not a dry t. on me U سر تا پا خیس هستم
own a house U دارای خانهای هستم
iam in bad U خیلی در تنگی هستم
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
i await you U منتظر شما هستم
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
feet dry U روی هدف هستم
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
i feel sleepy U خواب الود هستم
i am at your service U در خدمت شما هستم
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
i am under obligation to him U زیر بارمنت او هستم
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
i am about that U من در این خصوص دلواپس هستم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i owe him & U پنج لیره به او بدهکار هستم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
iam a for his life U برای جانش دل واپس هستم
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm full. U من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely. U من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you . U من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I have done my homework. I know how to cope . U من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened. U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am? U آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet U من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Recent search history Forum search
1i am hungry
3من داکتر هستم
3من داکتر هستم
3من داکتر هستم
1دیگه مثل قبلا به مردم کمک نمیکنید. با خود شما سایت پردیک هستم. نمی خوام برام ترجمه کنید
1من که ایران هستم . چطوری منو دوست داری
1من خوب هستم
0ستاره هشت پر
0حق دخل و تصرف در کالا
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com